سایت دوست یابی
هدف این وبلاگ درج مطالب خواندنی وجدید است
با تو هستم فرهاد تیشه ی بیهوده براین کوه مزن که دگرشیرینی دیده اش گرم تمنای تو نیست و صدای زدن تیشه ی تو قلب بی ارزش من رابه تپش باز نخواهد اورد درزمستان بلندی که گذشت قلب من درقفس حبسم قدمی مانده به دیوار عدالت پژمردو به قانون طبیعت خندید قلب من طوری مرد که دگر ان نفس گرم تو هرگز نتوانست مرا زنده کند شاید از روز ازل از همون روز که خداوند بزرگ از دم خود به بشر عشق دمید من به بازی پی دیدارشیاطین بودم ویقین دران روز اولین کسی که خداوند به او عشق دمید تو ی مجنون صفت و عاشق شیدا بودی که چنین سخت وسمج به درخانه ی دل می کوبی با تو هستم فرهاد مشت بیهوده براین خانه مزن که فرو ریخته این میکده از باد خزان برو انجا که به تو باد ه ی عشق بشارت بدهند و تو سیراب زجام می رنگین گردی و دران جم بگرد قلب مرا دریاب که به دوراز قفس جسم چه خوش میل تپیدن دارد و به من باز رسانش تا توانم به تو گویم که دوستت دارم
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |